شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

کاسه بشکسته

بداهه گویی
رفتی و رفت از دلم تاب و خور و خواب و نوش
از سر من نیز رفت حوصله و فکر و هوش


زخم زدی بر دلم با نوک مژگان خویش
باده ای از شوکران، دادی و گفتی بنوش


از تو ستمکاره تر کیست به روی زمین
کز در عشق آمدی ای صنم خرقه پوش


با من بیدل مکن سر به سر ای بی وفا
کاسهء بشکسته را از چه زنی بند و جوش


سوی شما بنگرید آمدم ای همرهان
تا که بگیرم مگر برگ نوایی خموش...

م. ح.‌پژوهنده ۱۴۰۲/۶/۲۰

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد