شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

کاسه بشکسته

بداهه گویی
رفتی و رفت از دلم تاب و خور و خواب و نوش
از سر من نیز رفت حوصله و فکر و هوش


زخم زدی بر دلم با نوک مژگان خویش
باده ای از شوکران، دادی و گفتی بنوش


از تو ستمکاره تر کیست به روی زمین
کز در عشق آمدی ای صنم خرقه پوش


با من بیدل مکن سر به سر ای بی وفا
کاسهء بشکسته را از چه زنی بند و جوش


سوی شما بنگرید آمدم ای همرهان
تا که بگیرم مگر برگ نوایی خموش...

م. ح.‌پژوهنده ۱۴۰۲/۶/۲۰

یادمان جاری اربعین

*یادمان جاری اربعین*

اربعین سنت خوبی است ز پارینهء دور
سنتی زنده میان همه تا نفخهء صور
تسلیت یابد از آن خاطر ناشاد و غمین
پردهء شب بدرد عاقبت از پنجهء نور

الگوی زندهء آن جلوه گه نور حسین
پرتو افکن شده تا قدس شریف و لبنان
سند و کشمیر و بدخشان و خزر تا خوارزم
هند و چین، مالزی و روس و پروس و ایران

اربعین تو حسین جان همه جا در عالم
چون فرازنده لوایی است همی پا بر جا
سیل جمعیت عاشق بنگر هر ساله
پای در راه، به سوی تو روان بی پروا

جادهء سرخ جهادی که گشودی آن روز
گر چه با جمله یاران شدی از جور شهید
چله ای بود ولی در پی آن کز  زه آن
تیر نابودی طاغوت جهان خوار جهید !
م. ح. پژوهنده
۲۲مهر ۱۳۹۷-قاین.