شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

بی نای عشق

گفتی که بی من سر به صحرا میگذاری
عشق مرا چی، خانه اش جا میگذاری؟
بی نای عشق ای مبتلای درد هجران
برگو چگونه در سفر پا میگذاری... ؟!

بداهه در استقبال از شعر دخترم انشاد گردید: 

یک روز بی تو سر به صحرا می گذارم

روی دل کم طاقتم پا می گذارم

دنیا مرا حسرت به دل می خواست، یک روز

داغ تو را بر قلب دنیا می گذارم 

مثل تو که گه گاه غافل هستی از من 

یاد تو را با خویش تنها می گذارم

این روزها گیجم چنان که دم به ساعت

هر بار خود را پیش تو جا می گذارم

چشم مرا تصویر تو پر کرده در خویش

 آئینه را غرق تماشا می گذارم

وقتی حقیقت از تو خالی بود ای عشق

پا در حریم خواب و رؤیا می گذارم

زهرا وهاب (ساقی)، 1401

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد