شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

به نام عشق


به می پرستی ساقی سجود خواهم کرد
شبی به قله ی مستی صعود خواهم کرد

ببین چگونه در این روزگار بی تو، شروع
به شعر بافی بی تار و پود خواهم کرد

نبودن من اگر آرزوی کوچک توست
به خاطر دل تو ترک بود خواهم کرد

شبی که قافیه هایم ردیف شد غزلی
برای دفع خطر  از تو دود خواهم کرد

تو خواستی که صبوری کنم خیالت تخت
به صبر بر غم تو وانمود خواهم کرد

به نام عشق شکستم شکوه ایمان را
در این مبارزه رندانه سود خواهم کرد

شروع خاتمه رود محو در دریاست
و من نگاه به پایان رود خواهم کرد...
#زهرا_وهاب_ساقی
@saghi52
۱۹بهمن۹۵

شمع غریب

شمع غریب

گریه کن شمع غریب، که دیگه تنها شدی

جغدمن ای دل من، یکه تو دنیا شدی

 

چه شدن کجا شدن دیگه صدایی نمیاد

حتی از تو سینه ها ناله ای درنمیاد

 

روی دل کوه غمه دنیا زندونه برام

دیگه با این دل تنگ ناله آسونه برام

 

چکنم، کجا برم، که دل آروم بگیره

بذار برات قصه بگم مگه خوابم ببره

 

یه قایق بهم دادن که پلاسیده شده

بسکه بوده تو آبا دیگه پوسیده شده

 

یه روزی با اون قایق رفتم شکار ماهیا

دلو بر دریا زدم واسه دوتا دودی سیا

 

دریا برام وفا نداشت بیا ببین بخت بلند

دریا طوفانی شد و موج رو موج میشد بلند

 

قایقم چون پر کاه، روی موجا راه میره

هی ادا درمیاره، پایین و بالا میره

 

دل بسختی میزنه، نداره آروم و قرار

میتونم چکار کنم، فقط باید بیام کنار.

 

پ. ن:

به یاد روزهای قیرگون سالهای قبل از انقلاب اسلامی و هجوم ساواک به حوزه های علوم دینی و کانونهای فعالیت ضد رژیم پهلوی- ۱۳۵۳.